نمایش نتایج: از 1 به 7 از 7

موضوع: مایل به ادامه رابطم نیستم.. سردرگم ام

11307
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44749
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    مایل به ادامه رابطم نیستم.. سردرگم ام

    سلام، طولانی هست اما لطفا کمکم کنید
    حدودا چهار ماه و نیمی میشه که با اقاپسری اشنا شدم و اوایل اشنایی مون هردو به هم حس داشتیم یعنی همو دوست داشتیم و با قصد رابطه ای همیشگی یعنی ازدواج رابطه مونو شروع کردیم. ایشون مردی خوش اخلاق و نجیب و مهربونی هستن منم دختری ام که باهوشم خوش اخلاقم مهربون و درس خون و اجتماعی و از نظر ظاهری هم خوبم و توی رابطه واقعا گرم و صمیمی و فداکار بودم چون هم ایشونو دوست داشتم هم رابطه مونو و فکر میکردم میتونیم این رابطه رو ادامه بدیم و همو بیشتر بشناسیم و ازدواج کنیم
    اما با دعوا و بحثایی که پیش اومد و حرفایی که توی این چند ماه زده شد و اختلاف عقیده هایی که باهم داشتیم متوجه شدم ادامه دادن این رابطه نتیجه ی خوبی نداره و واقعا حس خوبی ندارم و اصلا دلم راضی به ادامه نیست... از طرفی بعد از یه هفته قهر که خودش رابطه رو بهم زد و خدافظی کرد بهم پیام داد و ابراز پشیمونی کرد اما هیج جوره قبول نکردم چون نمیخوام بعدا وابسته تر بشیم و جدایی برامون سخت تر بشه... براش دلیل منطقی اوردم با آرامش باهاش حرف زدم که ما باهم کارمون نمیشه اما قبول نکرد و میگفت منم بدون تو نمیتونم... میدید که سردم و خیال میکرد با قربون صدقه و هدیه خریدن من آدم سابقه توی اون رابطه میشم اما بهش گفته بودم چیزی درست نمیشه و این رابطه دیگه فایده ای نداره و بهتره الان از هم جدا بشیم اما با گریه و زاری میخواست منو نگه داره، بهم حس عذاب وجدان میداد که تو منو امیدوار کردی نمیشه بری
    بهم حس گناه میدادکه تو اولش گفتی دوستم داری باید حتما تا تهش پیشم بمونی... من بهش میگفتم ادما نیاز دارن بیشتر همو بشناسن و ماهم توی این چندماه بیشتر شناختیم همو و به این نتیجه رسیدم که بهتره جدا بشیم و نمیخوام ادامه بدم این رابطه رو...ببخشید که طولانی شد اما واقعا نیاز به کمک دارم نمیدونم باید چکار کنم... روز اخر بعد از این حرفا دید که من همش بغض دارم و گریه میکنم و حالم بده گفت باشه من حال بده تورو نمیخوام و خداروشکر دیگه از دیشب پیام نداده بهم... اما مادرش امروز بهم پیام داد و منم حرفایی که به خودش زده بودمو به مامانش گفتم اصرار کرد که فردا بهم زنگ بزنه.... چی به مادرش بگم... لطفا کمکم کنید تجربه ای ندارم...
    مادری که توی این چندماه یک بار نخواست حال منو بپرسه و بدونه اصلا اون دختری که اینهمه پسرش تعریفشو میکنه کیه... حالا به من پیام داده و میگه میخوام جلوی جدایی شمارو بگیرم اما من واقعا میخوام جدا بشم...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    تیم مشاوره
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39631
    نوشته ها
    1,440
    تشکـر
    0
    تشکر شده 473 بار در 393 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : مایل به ادامه رابطم نیستم.. سردرگم ام

    سلام به شما ریحانه جان
    احساسات هردوی شما قابل احترام هست اما دقت کنید که این مسیر برای شناخت می باشد و اگر شما در کنار ایشان احساس آرامش لازم را ندارید و بحث و درگیری های شما زیاد می باشد نمی توان با نادیده گرفتن پیش رفت و این آقا نیز بهتر است این شرایط را درک کنند و بهتر است در این مورد شما در احترام دلایل خود را به ایشان یا مادرشان بیان کنید و از این رابطه خارج شوید و اینکه ایشان بعد از این رابهط چه تصمیمی می گیرند بر عهده خودشان می باشد چون اگر مشکلات بین شما به گونه ای می باشد که در این چهار ماه نتوانسته اید آنها را حل کنید و تنها برای هردوی شما تشنج و دیگری فکری ایجاد کرده است ممکن است که مدت های زیاد دیگری نیز ادامه پیدا کند در کنار اینکه شما بیان نکردید که بحث های شما رد چه زمینه ای بوده است و این موضوع مهمی می باشد اما در اینجا نشان داده شده است که راحل های شماها برای این بحث ها و اختلافات مسیر درستی نبوده است و اگر این مسیر ادامه پیدا کند آسیب های بیشتری به همراه داد در کنار اینکه بهتر است برای تصمیم گیری به موضوعات بحث ها و اختلافاتتان ودر کنار ان شیوه حل این مشکلات توجه کنید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشد اما بهتر است بخاطر عذاب وجدان و یا احساس گناه به ادامه رابطه نپردازید و خودتان را تحت فشار قرار ندهید شما و ایشان نیاز به شناخت داشته اید تا تصمیم گیری کنید و رد زمان فعلی به نظر می رسد که به یان شناخت رسیده اید .

  3. بالا | پست 3


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مایل به ادامه رابطم نیستم.. سردرگم ام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Reyhanebb نمایش پست ها
    سلام، طولانی هست اما لطفا کمکم کنید
    حدودا چهار ماه و نیمی میشه که با اقاپسری اشنا شدم و اوایل اشنایی مون هردو به هم حس داشتیم یعنی همو دوست داشتیم و با قصد رابطه ای همیشگی یعنی ازدواج رابطه مونو شروع کردیم. ایشون مردی خوش اخلاق و نجیب و مهربونی هستن منم دختری ام که باهوشم خوش اخلاقم مهربون و درس خون و اجتماعی و از نظر ظاهری هم خوبم و توی رابطه واقعا گرم و صمیمی و فداکار بودم چون هم ایشونو دوست داشتم هم رابطه مونو و فکر میکردم میتونیم این رابطه رو ادامه بدیم و همو بیشتر بشناسیم و ازدواج کنیم
    اما با دعوا و بحثایی که پیش اومد و حرفایی که توی این چند ماه زده شد و اختلاف عقیده هایی که باهم داشتیم متوجه شدم ادامه دادن این رابطه نتیجه ی خوبی نداره و واقعا حس خوبی ندارم و اصلا دلم راضی به ادامه نیست... از طرفی بعد از یه هفته قهر که خودش رابطه رو بهم زد و خدافظی کرد بهم پیام داد و ابراز پشیمونی کرد اما هیج جوره قبول نکردم چون نمیخوام بعدا وابسته تر بشیم و جدایی برامون سخت تر بشه... براش دلیل منطقی اوردم با آرامش باهاش حرف زدم که ما باهم کارمون نمیشه اما قبول نکرد و میگفت منم بدون تو نمیتونم... میدید که سردم و خیال میکرد با قربون صدقه و هدیه خریدن من آدم سابقه توی اون رابطه میشم اما بهش گفته بودم چیزی درست نمیشه و این رابطه دیگه فایده ای نداره و بهتره الان از هم جدا بشیم اما با گریه و زاری میخواست منو نگه داره، بهم حس عذاب وجدان میداد که تو منو امیدوار کردی نمیشه بری
    بهم حس گناه میدادکه تو اولش گفتی دوستم داری باید حتما تا تهش پیشم بمونی... من بهش میگفتم ادما نیاز دارن بیشتر همو بشناسن و ماهم توی این چندماه بیشتر شناختیم همو و به این نتیجه رسیدم که بهتره جدا بشیم و نمیخوام ادامه بدم این رابطه رو...ببخشید که طولانی شد اما واقعا نیاز به کمک دارم نمیدونم باید چکار کنم... روز اخر بعد از این حرفا دید که من همش بغض دارم و گریه میکنم و حالم بده گفت باشه من حال بده تورو نمیخوام و خداروشکر دیگه از دیشب پیام نداده بهم... اما مادرش امروز بهم پیام داد و منم حرفایی که به خودش زده بودمو به مامانش گفتم اصرار کرد که فردا بهم زنگ بزنه.... چی به مادرش بگم... لطفا کمکم کنید تجربه ای ندارم...
    مادری که توی این چندماه یک بار نخواست حال منو بپرسه و بدونه اصلا اون دختری که اینهمه پسرش تعریفشو میکنه کیه... حالا به من پیام داده و میگه میخوام جلوی جدایی شمارو بگیرم اما من واقعا میخوام جدا بشم...
    سلام

    دعوا نمک زندگیه.

    با چنتا بحث که آدم رابطه رو بهم نمیزنه و جدا نمیشه.

    البته تا نگید بحثاتون دلیلش چی بود نمیشه نظر قطعی داد.

    پس لطفاً دلیل بحثاتون رو بگید.

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44749
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مایل به ادامه رابطم نیستم.. سردرگم ام

    نقل قول نوشته اصلی توسط dehghan نمایش پست ها
    سلام به شما ریحانه جان
    احساسات هردوی شما قابل احترام هست اما دقت کنید که این مسیر برای شناخت می باشد و اگر شما در کنار ایشان احساس آرامش لازم را ندارید و بحث و درگیری های شما زیاد می باشد نمی توان با نادیده گرفتن پیش رفت و این آقا نیز بهتر است این شرایط را درک کنند و بهتر است در این مورد شما در احترام دلایل خود را به ایشان یا مادرشان بیان کنید و از این رابطه خارج شوید و اینکه ایشان بعد از این رابهط چه تصمیمی می گیرند بر عهده خودشان می باشد چون اگر مشکلات بین شما به گونه ای می باشد که در این چهار ماه نتوانسته اید آنها را حل کنید و تنها برای هردوی شما تشنج و دیگری فکری ایجاد کرده است ممکن است که مدت های زیاد دیگری نیز ادامه پیدا کند در کنار اینکه شما بیان نکردید که بحث های شما رد چه زمینه ای بوده است و این موضوع مهمی می باشد اما در اینجا نشان داده شده است که راحل های شماها برای این بحث ها و اختلافات مسیر درستی نبوده است و اگر این مسیر ادامه پیدا کند آسیب های بیشتری به همراه داد در کنار اینکه بهتر است برای تصمیم گیری به موضوعات بحث ها و اختلافاتتان ودر کنار ان شیوه حل این مشکلات توجه کنید تا بتوانید تصمیم گیری بهتری داشته باشد اما بهتر است بخاطر عذاب وجدان و یا احساس گناه به ادامه رابطه نپردازید و خودتان را تحت فشار قرار ندهید شما و ایشان نیاز به شناخت داشته اید تا تصمیم گیری کنید و رد زمان فعلی به نظر می رسد که به یان شناخت رسیده اید .
    سلام ممنونم پاسخ دادین
    خب منم همینو میگم امروزم به مادرش همینو گفتم که با شناختی که بدست اوردیم من میدونم که برای هم مناسب نیستیم اما همش میگفت نه با یه دعوا که نمیشه از هم جدا بشید... انگار میخوان به زور منو نگه دارن... خب منم که بدم نمیاد کنار کسی که دوسش داشتم باشم ولی اینده ی خوبی باهم نداریم
    مدام پیام میده میگه دارم گریه میکنم حالم خرابه دارم خون گریه میکنم...ای کاش اصلا وارد این رابطه نمیشدم از واتسپ بلاک میکنم زنگ میزنه یا اس ام اس میده شمارشو بلاک میکنم از اینستا پیام میده... چکار کنم

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44749
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مایل به ادامه رابطم نیستم.. سردرگم ام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    سلام

    دعوا نمک زندگیه.

    با چنتا بحث که آدم رابطه رو بهم نمیزنه و جدا نمیشه.

    البته تا نگید بحثاتون دلیلش چی بود نمیشه نظر قطعی داد.

    پس لطفاً دلیل بحثاتون رو بگید.
    ممنونم ازینکه پاسخ دادین
    خب ما چند ماهه باهم سر چیزای بزرگ و کوچیک بحث و جدایی داریم و اصلا فکر میکنم وقتی اول رابطه انقدر اذیت میشیم درحالیکه هرکس تو خونه ی خودشه و رفاه داره پس وقتی بخوایم بریم زیر یه سقف با کلی مشکل قراره چقدر بحث و دعوا داشته باشیم.. اینا بخش زیادیش از عدم تفاهم میاد بنظرم...
    اولین چیزی که هست اینه که سر خیلی مسائل نظر من برعکس نظر ایشونه درمورد غیرت درمورد حجاب درمورد غذا خوردن و گیاه‌خواری و درمورد کار و شغل
    از برخوردش با مسائل زندگی اصلا خوشم نمیاد و بنظرم درست نیست برخوردش با برادرش یا با خانوادش اصلا به دل من نیست مثلا داداشش که ده سال ازش کوچیکتره اذیتش میکنه کتکش میزنه یا فحش میده بهش یا گاهی دیدم حاضرجوابی مامانشو میکنه من بدم میاد اون لحظه که داره این کارو میکنه
    حجاب هم بخوام کمی توضیح بدم اینجوریه که من تو خونه اصلا موهامو نمیپوشونم جلوی اشنا ها و مهمونا ولی اون میگه باید خیلی پوشیده باشی خب من خانوادم ابنجوری نیستن
    و هر حرفی میزنم درمورد مسائل پیش پا افتاده و اون نظر مخالفی داره منم صحبت میکنم و نظرمو میگم اون سریع میگه تو که همیشه ساز مخالف میزنی نمیشه باهات حرف زد.. واقعا اینا برا به زن زجر اوره
    و خیلی چیزای دیگه که کم کم با شناختنش فهمیدم و دیدم ما ادمای خوبی هستیم ولی به درد هم نمیخوریم

  6. بالا | پست 6


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مایل به ادامه رابطم نیستم.. سردرگم ام

    نقل قول نوشته اصلی توسط Reyhanebb نمایش پست ها
    ممنونم ازینکه پاسخ دادین
    خب ما چند ماهه باهم سر چیزای بزرگ و کوچیک بحث و جدایی داریم و اصلا فکر میکنم وقتی اول رابطه انقدر اذیت میشیم درحالیکه هرکس تو خونه ی خودشه و رفاه داره پس وقتی بخوایم بریم زیر یه سقف با کلی مشکل قراره چقدر بحث و دعوا داشته باشیم.. اینا بخش زیادیش از عدم تفاهم میاد بنظرم...
    اولین چیزی که هست اینه که سر خیلی مسائل نظر من برعکس نظر ایشونه درمورد غیرت درمورد حجاب درمورد غذا خوردن و گیاه‌خواری و درمورد کار و شغل
    از برخوردش با مسائل زندگی اصلا خوشم نمیاد و بنظرم درست نیست برخوردش با برادرش یا با خانوادش اصلا به دل من نیست مثلا داداشش که ده سال ازش کوچیکتره اذیتش میکنه کتکش میزنه یا فحش میده بهش یا گاهی دیدم حاضرجوابی مامانشو میکنه من بدم میاد اون لحظه که داره این کارو میکنه
    حجاب هم بخوام کمی توضیح بدم اینجوریه که من تو خونه اصلا موهامو نمیپوشونم جلوی اشنا ها و مهمونا ولی اون میگه باید خیلی پوشیده باشی خب من خانوادم ابنجوری نیستن
    و هر حرفی میزنم درمورد مسائل پیش پا افتاده و اون نظر مخالفی داره منم صحبت میکنم و نظرمو میگم اون سریع میگه تو که همیشه ساز مخالف میزنی نمیشه باهات حرف زد.. واقعا اینا برا به زن زجر اوره
    و خیلی چیزای دیگه که کم کم با شناختنش فهمیدم و دیدم ما ادمای خوبی هستیم ولی به درد هم نمیخوریم
    دوستی و رابطه برا آشنا شدن و شناخت هست.

    معنی شناخت این نیست که حتماً تفاهم خواهد بود.

    بنظرم اگه بعد از شناخت نتونیم طرف مقابل رو همونجور که هست بپذیریم ادامه رابطه صلاح نیست.

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2020
    شماره عضویت
    44749
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مایل به ادامه رابطم نیستم.. سردرگم ام

    اره دقیقا
    ویرایش توسط Reyhanebb : 07-25-2020 در ساعت 09:00 PM

  8. کاربران زیر از Reyhanebb بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. برای هیچکس مهم نیستم
    توسط ملیحه رضایی در انجمن بلوغ
    پاسخ: 21
    آخرين نوشته: 05-12-2022, 12:23 AM
  2. اهدای تخمک؛ کمک به بانوانی که قادر به لقاح جنین نیستند
    توسط aysam در انجمن مادران، کودک و نوجوان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 08-04-2021, 03:01 PM
  3. من خوب نیستم
    توسط Mohsen123 در انجمن دینی، مذهبی و پند آموز
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 06-06-2017, 06:03 PM
  4. ایستگاه خنده
    توسط Taghi Titan در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 43
    آخرين نوشته: 11-08-2014, 08:10 PM
  5. شاد نیستم
    توسط Hadi75 در انجمن افسردگی
    پاسخ: 18
    آخرين نوشته: 10-04-2014, 11:32 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد